پشمينه پوش پارسا(نگاهي به زندگي آقا بزرگ كرماني)
اسدالله جعفري اسدالله جعفري

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

 

 

اذامات المؤمن الفقيه ثلم في الاسلام ثلمه لايسدها شيئي

عالمان محمدي همان سپيده بردوشانند درهنگامه هاي فتنه شب ديجور.عالمان كوثرنوش فاطمي وساغركشان علوي، تبر ابراهيم بردوش،عصاي موسي دردست، طبله عيسي در پشت وقرآن محمد رادرسينه دارند.

خوشه چينان مزرعه فقه صادق آل محمد، مشعل افروزان شاهراه حيات طيبه اند.آنان كه درمكتب باقرالعلوم سبق خوانند، سبقت گيران درخيراتند.

عالمان سپيده بردوش شيعه معتكفان خانقاء سجادند وشراب نوشان نيستان نينوا.

آري عالمان شيعه پيشانيشان شرق علم نافع است وحراء حلم.

اكنون ما، درسوگ يكي ازهمان كوثرنوشان فاطمي، ساغربدوشان علوي،مشعل افروزان صادق،سبق خوانان باقر ومعتكفان صحيفه سجاد نشسته ايم وفراقش رامويه كنان برگوش زمان برمي خوانيم.

درفراق عالمي سياه جامه به تن داريم كه زبان خداخوانش تاريكي جهل را مي شكافت وشفق را هديه سالكان حق مي ساخت.

هجران بزرگ مردي را دل مخته مي كند كه عمامه محمد درسر،ذوالفقار علي دركام، صحف فاطمه درسينه، حلم حسن در جان، ني نينواي حسين برلب، صداقت صادق درقلب، علم باقر درمسجد جان داشت وزاويه محرابش زبور آل محمد بود.

اينك فراق مشعل افروز سپيده بردوشي را درسوگ نشستيم كه جامه اش پرواپيشگي، عصايش توكل، مقصدش لقاء حق، مرامش مروت ومنشش خدمت به امت بود.

آري او كسي نيست جز حضرت آقاي استاد شيخ محمد رضاي آقابزرگ.

اكنون به حيات طيبه آن پشمينه پوشي پارسا نگاه گذراداريم.

ازتولد تا امامت محراب

عروس خاوردامن كشان مي خراميد وزمان چوب گزش را درمزرعه حيات انسان برمي كشيد و1300سال بعد از هجرت محمدرا نشان مي داد وجغرافيا پيمائيش به قلب جهان افغانستان رسيده ومهمان كريمان بود ودرزير سايه جنگلكي چمبر زد تادمي بياسايد وديگر بارسفردرپيش گيرد.

زمان دفتر خاطرات خودرا گشود تاجغرافيا پيمائيش را ثبت تاريخ كند وقريه جنگلك نامش جاودانه بماند.

وقتي خاطرات جهان گردي زمان ورق خورد اولين واژه ي كه حك شد واژه محمد رضا مسافر حيات طيبه بود وسالك كمال.

آري درسال 1300هجري خورشيدي بود كه درقريه جنگلك كرمان افغانستان ودردامان مادرمؤمن به دين محمد ورهپوي علي وعاشق زهرا نوزادي ديده براين سپهر نيلگون گشود وپدر شيعه مذهب وحسيني مرامش اورا محمد رضا ناميد.

محمد رضا دوران كودكي را چون ديگر همزادان خود پشت سرگذراند وفصل نوجواني را آغاز نمود.

ازآنجا كه پدرش خود عالمي از عالمان مكتب امام صادق بود ودوست داشت كه فرزندش نيز سردر استان صادق سايند وازمشعل افروزان گذرگاه حيات شود، اورا راهي مكتبخانه هاي محلي نمود تابه رسم زمانه الف دوزبَر اَن الف دوزَير اِن والف دوپيش اُن بخواند.

محمد رضا كودكي باهوش فوق العاده وداراي حافظه قوي بود وبسيار زود مراحل كمال را پيمود وشايستگي آن يافت كه وارد حوزه هاي علميه آن روزگاران شود.

اوادبيات، منطق وبخشي از اصول فقه را نزد بزرگان چون خان محمد عالمي، شيخ باقر، شيخ محمدداد وديگر فرزانگان آن زمان فراگرفت وخود ملقب به شيخ آقا بزرگ شد وقامت امامت در محراب خم نمودوبرمنبر معارف نشست وخطبه انشاء مي كرد وشهد حكمت مي بخشيد.

ازدياركريمان تا جوار امام كريمان نجف

آقابزرگ دردهه ي سي به همراه همكلاسي همدل وهمزبان خود آيت الله شيخ صفدر رئيس راهي نجف پايه تخت علمي جهان اسلام شدتادارالسلام جان رابادُر علم باب العلم محمد زيور بخشد ومعتكف محراب ابروي علي شود ودرقافستان وصال يارخيمه زده برماسوا الله چهار تكبير زنند وآستين افشاند.

يكي از هديه هاي گرانقدري كه مولا علي به آقا بزرگ هديه نمود استاد پارسا،عارف حكيم، فقيه مفسر برهاني وسالك قرآني شهيد محراب، شهيد مدني بود.

آقابزرگ درنزد آن مجاهد سنگر، جمال منبر،روح سجاده وشكوه باده، لمعه را چون باده نوشيد وخمخانه جانش كعبه روي يار شد.

رسائل وكفايه را درمحضر بزرگان چون شيخ كاظم ترك وشيخ مجتبي لنكراني فراگرفت تابتواند رسالت محمد رابردوش كشد وشيعه راكافي باشد واصول را كفايت كند.

ازكرسي تدريس تا جهاد باكفر

آقابزرگ كه درنجف جان را زيور علم بخشيده بود به زادگاهش كرمان برگشت تاجان ها ازانوار علم علي مشعشع سازد.

اونيم قرن كرسي تدريس داشت وصدها انسان از فرزندان هزاره راتربيت نمود كه مي توان چندتن از كوثرنوشان علم او را چنين برشمرد:

1 – آيت الله ناصري كرماني كه اكنون مقيم مشهد است ورداي مرجعيت برقامت او مي زيبد.

2 – آيت الله كاشفي، او نيز اكنون مقيم مشهد است وحوزه هاي علميه خراسان بزرگ را گرما مي بخشد وبه حق خورشيد مكتب امام صادق هست وجان ها رانورستان مي كند ودرخُلق رشك ملك هست ودر خلق مسجود خورشيد.

3 – شيخ بومان فاضلي سفيد آب كه در افغانستان است وجويندگان حيات را زمزم مي بخشد.

4 – خادم حسين فاضلي غارسنگگ است كه او نيز در افغانستان تشريف دارد وسنگ جهل از راه سالكان برمي چيند وراه ورسم منزل مي آموزد.

اما تدريس اورا از جهاد باكفر بازنداشت لذا درهنگام تجاوز كفر شرق، آقابزرگ جامه جهاد برتن كرد واز كرمان تاغور كاروان جهاد را ركاب زد تا با همسنگري شهيد صادقي نيلي ولايت غوررا از سيطره كمونيست وكفر آزاد سازد.

علاوه بر شركت در جهاد سرخ وسنگرداري،سال ها به عنوان قاضي دردوران جهاد برمسند قضاوت وهمينطور دركرسي مديريت سياسي اداي وظيفه نمود.

باشكل گيري حزب وحدت در كنگره حزب وحدت در پنجاب شركت نمود وبه عنوان فردي مصلح سخنراني نمود وميثاق وحدت راامضاءكرد.

امين محمد وذوالفقار حيدر

آقابزرگ براساس تقوا وپارسايي كه داشت، مردم اورا امين دين محمد يافت وبه عنوان انسان امين، امين عرض وناموس خودبرگزيد واورا به عنوان فصل الخطاب خصومات ذات البيني مرجع خويش قرار دادند.

ازآنجا كه آقابزرگ درنجف معتكف شده بود، علي ذوالفقارخودرا دردهان او به وديعه نهادتاآقابزرگ ذوالفقار علي رادر كام خويش برقصاند ومارقين دين فروش وناكسين هزار چهره وقاستين شكمباره رادرخندق برافكند.

آري زبان آقابزرگ دربيان معارف ذوالفقار علي بود وني نينواي حسين.

درحلقه سپاه شيطان

آنگاه كه سپاه شيطان بانام زيبا ومقدس طالبان، شهيد اقاليم قبله شهيد مزاري راشهيد كردند ورباني راازكابل بيرون راندند وباميان افسانه گون تسليم شد وسپاه شيطان تا ديار كريمان كرمان تاختند، آقابزرگ چون نيگيني درحلقه سپاه شيطان قرار گرفت.

اما جان آقابزرگ تجليگاه اسماي حسناي خدا بود وزجاجه قرآن به قول علامه اقبال

نقش قرآن تا درین عالم نشست *** نقشهای کاهن و پاپان شکست

فاش گویم آنچه در دل مضمر است *** این کتابی نیست چیزی دیگر است

چون بجان در رفت جان دیگر شود *** جان چو دیگر شد جهان دیگر شود

آري آقابزرگ كه جانش قرآني بود جهانش هم ديگر بود جهاني كه ترس از غير خدا معنا ندارد اين چنين بود كه آقا بزرگ بجاي كه برخود بلرزد وپيش طالبان سرخم كند، در گوش شان قرآن خواندبگونه ي كه سپاه شيطان به ظاهرسردر پيش او خم نمودندو بالبخند بدون جنايت دياركريمان راترك كردند وسرنوشت آن سامان را به آقا بزرك سپردند.

خدمات فرهنگي- اجتماعي

چنان كه قبلا به عرض رسيد،آبزرگ امين مردم بود ومبلغ دين ومبيين قرآن وزبان مكتب شيعه امام جعفر صادق آل محمد.به همين علت مورد اعتماد مردم بود وباهمكاري مؤمنين منطقه كارهاي فرهنگي وخدمات اجتماي بياد ماندني راسامان دادند كه نمونه بسيار بارز ودرخشانش تأسيس مدرسه علميه جوادالأئمه است كه درنوع خود مدرن ترين مدرسه منطقه مي باشد كه داراي كتابخانه، مسجد،حسينيه وحجره هاي درسي است.

همچنين از جمله خدمات اجتماعي آقا بزرگ سامان دهي بازار بزرگ كرمان مي باشد.

كارهاي فرهنگي وخدماتي آقا بزرگ بيان گر اين نكته است كه عالمان مكتب امام صادق معاش ومعاد را دوبال كمال انسان مي دانند.

تأليفات

از آقا بزرگ مجموعه دست نوشته هاي بياد گار مانده كه متأسفانه بدون نظم ونسق مي باشد.

تأليفات ايشان نوعا در حوزه هاي معارف اسلامي، مصائب ائمه اطهار وعلوم متداول حوزه است.

آقابزرگ از ازمراجع بزرگ چون حضرات آيات عظام :امام خميني، محقق كابلي،سيد محمد وسيد صادق شيرازي، فاضل لنكراني ومحمد باقر موحدي، وكالت داشت ونماينده بود.

آري تقدير خدا چنين بود كه آن سپيده بردوش زاهد پارسا بعد از 90سال خدا پرستي وعاشقي محمد وآل محمد در هشتم محرم مطابق با 13عقرب 1390روح خدائيش از اين خاكستان به سوي عرش خدا پرواز كند.

روحش شاد وراهش پررهرو باد.


December 14th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي